واکسن 4 ماهگی
سلام نازگل بابا دیروز واکسن چهارماهگیش رو زد. دیشب خیلی بی تابی مبکرد . بمیرم براش. ولی خدا رو شکر امروز عصر خیلی اروم تره ...
نویسنده :
بابای ساجده
18:28
جیغ های دوست داشتنی
ساجده ی بابا دو سه روزی هستش وقتی باهاش حرف میزنی جیغ های ناز و کوچیکی میزنه که دل آدم رو میبره. فدای اون جیغ های نازت بابایی ...
نویسنده :
بابای ساجده
12:05
خوردن دست ها
سلام عزیز دل بابا ساجده خانوم دوروزه که دست هاشو مثب یه خوردنی خوشمزه میخوره . با یه ولعی میخوره که آدم هوسش میشه . ...
نویسنده :
بابای ساجده
10:00
اولین غلت
سلام ساجده بابا اولین غلت زندگیش رو تو این دنیا زد و به شکم رو تختش خوابید. این تلاشش واقعا زیبا بود و اون لحظه خیلی شاد و دل انگیز . خسته نباشی بابایی ...
نویسنده :
بابای ساجده
13:40
سلام
سلام چند وقته که میخوام بنویسم اما وقت نمی شد. ساجده خانم ما الان سه ماه و دو روزش شده. دو سه روزه که به صداهاش جیغ های کوتاه و دوس داشتنی اضافه شده . خیلی نازه
نویسنده :
بابای ساجده
22:11